پنج شنبه, 01 آذر 1403

گزارش نشست گونه شناسی مطالعات قرآنی در جهان معاصر،مطالعات قرآنی در غرب

 

گزارش نشست گونه شناسی مطالعات قرآنی در جهان معاصر
مطالعات قرآنی در غرب
94/11/19

دکتر آذرتاش آذرنوش،دکتر نصرت نیلساز،دکتر فروغ پارسابه همت پژوهشکده مطالعات قرآنی و با همکاری انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی " نشست تخصصی گونه شناسی مطالعات قرآنی در جهان معاصر با موضوع بررسی مطالعات قرآنی در غرب"  در روز 19 بهمن ماه برگزار گردید.
این نشست با سخنانی از آقای دکتر آذرنوش آغاز گردید .ایشان مطالبی در رابطه با مباحث زبانشناسی و ریشه شناسی واژه های قرآنی از منظر دانشمندان غربی مطرح کردند. به اعتقاد ایشان برخی واژه های قرآن قابل ترجمه به زبانهای دیگر نیست و برای ترجمه آنها باید فرهنگ شبه جزیره به لحاظ متون دینی مطرح شود و نیز سیاق آیات مورد توجه قرار گیرد.
سپس خانم دکتر پارسا مطالعات قرآنی در غرب را با ملاحظات مختلفی مورد طبقه بندی قرار دادند. ایشان معتقدند در چند دوره تاریخی از جمله سده اول هجری به واسطه فتح بخشهایی از اسپانیا و ایتالیا ،قرون وسطی به واسطه جنگهای صلیبی و در سده 18 و 19 میلادی به واسطه استعمار ،مطالعات قرآنی در غرب رونق بیشتری داشته است.
این مطالعات با رویکرد های مختلفی از جمله رویکرد تبشیری و جدلی ،رویکرد تمدنی و فرهنگی رویکرد استعماری و سیاسی و بالاخره رویکرد پژوهشی و علمی صورت گرفته است.
فعالیت های پژوهشی دانشمندان غربی حول محورهای مختلفی از جمله تاریخ ، زبان،ساختار و معارف قرآن بوده است.
در ادامه خانم دکتر نیلساز پژوهشهای قرآنی غربی را در چند دسته مختلف طبقه بندی کردند و گفتند: شباهت مضامين برخي آيات قرآن با متون كتاب مقدس اين پرسش‌ها را در ميان خاورشناسان برانگيخت که آیا قرآن يا به ‌طور كلي تعاليم اسلام تا چه اندازه متأثر از اديان پيشين است و تا چه اندازه اصالت دارد؟ و منشأ تعاليم قرآن را بيشتر باید در كداميك از اديان جستجو كرد؟
از قرن نوزدهم دو ديدگاه اصلي در پاسخ بدين پرسش بوجود آمده: آبراهام گايگر، تئودور نولدكه و شاگرد او توري معتقد بودند كه ريشه تعاليم اسلام را بايد در يهوديت جستجو كرد. رويكرد گايگر نقطه آغاز پژوهش‌هاي علمي در غرب براي بازيابي منابعي است كه گمان مي‌شد در پيدايش قرآن مؤثر بوده است. ازسوي ديگر برخي خاورشناسان مانند ولهاوزن، آندرائه، ريچارد بل، آرتور جفري و ديگران معتقد بودند مسيحيت نقش اساسي در شكل‌گيري اسلام داشته است. اين دو ديدگاه در دو كتاب كه به فاصلة هفت سال انتشار يافت، به اوج تبلور خود رسيد. اولي «پيدايش اسلام در محيط مسيحي آن» نوشتة ريچارد بل در1926، و ديگري «شالودة يهودي اسلام» نوشتة چارلز كاتلرتوري در 1933 است. البته ديدگاههاي ديگري مانند تأثيرپذيري قرآن از آئين اعراب پيش از اسلام، آئين‌هاي كهن مشرق زمين، فرقه‌هاي يهود و... نيز وجود دارد.
اساس و مبناي برجسته‌ترين مطالعات در تبيين و شناخت منابع قرآن در نقل مطالب عهديني، پژوهش‌هاي «واژه‌شناسي» است. كتاب تاريخ قرآن  نولدكه، يكي از بزرگترين لغت‌شناسان سامي، بيشترين تأثير را در اين حوزه بر جاي نهاده است.  پس از نولدكه، مهمترين اثر با همين رويكرد، كتاب رودي پارت به نام فهرست و شرح مباحث هم موضوع در قرآن است. اين كتاب در واقع محصول ثانويه، ترجمة پارت بر قرآن است. اثر پارت به سبب اشتمال بر ارجاعات متقابل فراوان در مورد جزئيات زباني متن قرآن و توجه به اشتقاق و معناي واژگان، مرجع و مأخذ پژوهشگران در مطالعات قرآني بوده است.
بررسي واژگان بيگانه در قرآن نيز از نيمة قرن نوزدهم مورد توجه خاورشناسان قرار گرفت. مهمترين  کتاب در اين زمينه واژگان دخيل در قرآن  اثر آرتور جفري است كه هنوز منبع اصلي اطلاعات و ديدگاههاي گوناگون در اين موضوع است. پس از نيمة قرن بيستم با چاپ آثار ايزوتسو، تحول و پيشرفت مهمي در مطالعات قرآني بوجود آمد. آثار ايزوتسو كه از سوي دانشمندان مسلمان و غيرمسلمان به يك اندازه مورد تمجيد و ستايش قرار گرفته، به بررسي مفاهيم قرآني با شيوه معناشناختي  مي‌پردازد.
در زمینه مطالعات درباره سبك قرآن اثر نولدكه با عنوان درباره زبان قرآن كه به سال 1910 منتشر شد، قديمي‌ترين و گسترده‌ترين مطالعه روشمند و دقيق در مورد تفاوتهاي سبك و زبان قرآن به لحاظ زبانشناختي با آنچه كه بعداً عربي كلاسيك نام گرفت، مي‌باشد.
در مورد تاريخ‌گذاري قرآن مبنا و انگيزه بسياري از مطالعات در مورد سبك قرآن و رابطه آن با محتوا، نقش داشتن اين مسئله در تاريخ‌گذاري قرآن است. پژوهشگران غربي مانند عالمان مسلمان، تفاوت آشكار ميان سبك و محتواي سوره‌هاي كوتاه و آهنگين با سوره‌هاي طولاني را، با تاريخ‌گذاري قرآن يعني نزول سوره‌ها در مكه و مدينه مرتبط مي‌دانند. بر همين اساس تلاشهايي براي بازسازي ترتيب نزول سوره‌ها به‌گونه‌اي كه با مراحل مختلف حيات پيامبر(ص) تطابق بيشتري داشته باشد، صورت گرفته است.
گوستاو وايل در سال 1844 در كتاب درآمدي بر تاريخ انتقادي قرآن با معيارهايي چون اشاره قرآن به حوادث معروف، محتواي متن و اسلوب وحي سوره‌ها را به سه دوره مكي و يك دوره مدني تقسيم كرد. نولدكه در" تاريخ قرآن" روش وي را اندكي تغيير داد. او از سنت اسلامي در تقسيم سوره‌ها به مكي و مدني تبعيت كرد و سوره‌هاي مكي را نيز مانند وايل به سه دوره تقسيم كرد. در این تاریخ گذاری ها پیوند قرآن با پیامبر پذیرفته شده است اما ونزبرو در کتاب مطالعات قرآنی در سال 1977 اساساً هرگونه پیوند قرآن با پیامبر و سرزمین عربستان را انکار کرد و قرآن را تکوین یافته در قرن نهم میلادی در منطقه بین النهرین دانست.

شما اینجا هستید: خانه فعالیت‌های‌انجمن نشست ها گزارش نشست گونه شناسی مطالعات قرآنی در جهان معاصر،مطالعات قرآنی در غرب