پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403

سخنان دبیر علمی همایش تفسیر اجتماعی قرآن کریم در جهان اسلام

برگزاری همایش تفسیر اجتماعی در جهان اسلام در شمار برنامه های راهبردی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی بوده است که تبیین ابعاد و ویژگی گرایش های مختلف تفسیری را وجهه همت خود قرار داده است. بحمدلله این مهم با حمایت معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محقق شد و دانشگاه ها و مراکز پژوهشی مختلف و ازهمه مهم تر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همایش همکاری داشتند.


  گرایش یا رویکر تفسیر اجتماعی به حق مهم ترین تحول در تاریخ تفسیر قرآن کریم است و در طی 15 سده که از نزول قرآن می گذرد هرگز تفسیر با چنین تحولی مواجه نبوده است. در واقع پیش از این تفسیر قرآن  به مثابه یک امر دانشی و یا گونه ای عبادت تلقی می گردیده است.
دانش های مختلف اسلامی از عقاید و کلام و فقه گرفته تا  عرفان و تاریخ و اخلاق همگی مبتنی بر تفسیر آیات قرآن بوده و نظریه پردازی در حوزه چگونگی تفسیر قرآن و بایستگی و اصول تفسیر نیز از همان سده های متقدم از سوی عالمان مسلمان مطرح بوده است ولی همواره تفسیر به مثابه دانش و نظر برای دانش مورد توجه قرار می گرفت . در این میان در آستانه سده 14 هجری نظریه بدیعی در باره تفسیر قرآن مطرح می شود که به ضرورت تفسیر و فهم قرآن برای حل مسائل و مشکلات اجتماعی مردم اصرار دارد . این نظریه بر آن است که قرآن به مثابه کتاب مقدس مسلمانان که تمدن عظیم اسلامی را بنا کرده باید در قلب مسلمانان و شریان های وجودی آنها جاری و ساری باشد .آموزه های حیات بخش و انسان ساز قرآن همان طور که موفق شد جامعه بدوی عرب عصر نزول را متحول کند و فرهنگ و تمدن بی سابقه ای در بخش های مختلف آسیا و اروپای قرون میانه ایجاد کند امروز و هر روز هم قادر است اقتدار و بزرگی مسلمانان را ضمانت و تدارک نماید. باید قرآن  وارد زندگی روزمره مسلمانان شود و آیات و آموزه های آن دستمایه همه حرکت ها و افعال مسلمانان شود.
مبدع و بنیانگذار این نظریه کسی نیست جز سید جمال الدین اسدآبادی ( 1254/1838- 1314/1897) که در برخی متون به سید جمال الدین افغانی نیز مشهور هست.
در واقع اسدآبادی که در آستانه سده بیستم میلادی و 14 قمری از دنیا رفت در دورانی می زیست که مسلمانان از لحاظ شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در ضعف و زبونی بسر می بردند . استعمار از سویی منابع و ذخایر سرزمین های مسلمانان را به تاراج می برد و از سوی دیگر فقر و جهل و خرافه پرستی را در ایشان تقویت می کرد.در همان حال، اقتدار و هیمنه پیشرفت های علمی غرب ؛ باعث احساس ذلت و فرودستی در میان مسلمانان شده و اعتماد به نفس و قدرت اراده آنها را ازبین برده بود. استبداد و ساز وکارهای نظام های مستبد و پادشاهی نیز هیچ گونه توسعه اجتماعی در سرزمین های مسلمانان ایجاد نکرده بودند. پادشاه و سلطان ، حاکم علی الاطلاق بودند و جنگ و صلح و حیات و ممات مردم که در عرف جاری و مکاتبات و مراسلات از آنها به رعیت تعبیر می شد صرفاً در دست قدرت سلطان بود. بدتر از همه و دردناک تر از این همه ، ترویج و تبلیغ این امر بود که آموزه های دینی یعنی اسلام و قرآن باعث همه این عقب افتادگی و ذلّت برای مسلمانان بوده است. در ترسیم اوضاع جهان آن روز گفته شده ؛ در   یک طرف غرب و مدرنیسم و پیشرفت های تکنولوژی و آزادی و عدالت و رفاه برای مردم قرار داشت و در طرف دیگر اسلام و عقب ماندگی و استبداد و خفقان و فقر و بیماری و جهل. در واقع مردم مسلمان در طی  سده نوزدهم و بیستم در مصر و شام و تونس و الجزایر و مراکش و نیز هند درگیر استعمار دولتهای اروپایی و در نتیجه فقر و فلاکت ناشی از آن بودند.  در ایران و عثمانی که به ظاهر حکومت های مستقل وجود داشت و در استعمار اروپاییان نبودند،  مردم بشدت درگیر فساد و استبداد بودند و اوضاع اقتصادی و اجتماعی نابسامانی داشتند. در واقع هیچ یک از سازو کار ها و مظاهر مدنیت مدرن در ایران و عثمانی شکل نگرفته بود. هیچ قانون و مرکز قانون گذاری برای فیصله امور اجتماعی مردم به جز ساختارهای سنّتی و قدیمی که عموماً تحت سلطه کارگذاران حکومتی بودند وجود نداشت. در بسیاری موارد استبداد دینی به حمایت از استبداد سیاسی می پرداخت و اقتدار شاه را تقویت می کرد. در واقع برخی از عالمان دینی که در ساختار قدرت قرار داشتند و از امکانات مادی و معنوی خاصی استفاده می کردند در مواضع مختلف به تأیید و تقویت شاه و لزوم فرمانبرداری بی قید و شرط از شاه فتوا می دادند. سید جمال الدین حسینی اسدآبادی به عنوان شخصیتی که در سنت های آموزشی اسلامی تعلیم دیده بود ، نمی توانست نسبت به مشکلات جهان اسلام بی تفاوت باشد و از آن مهم تر نمی توانست نسبت به تضعیف جایگاه قرآن و ادعای ناکارآمدی دین در رابطه با پیشرفت جوامع بی تفاوت باشد. در واقع سید جمال با هدف اصلاح جامعه مسلمانان و دستیابی به توسعه و عظمت از دست رفته جایگاه اسلام و برای بازیابی توان هماوردی با قدرت های بزرگ ، گفتمان فهم و تفسیر عصری و اجتماعی قرآن را مطرح کرد. از نگاه سید جمال ، تنها راهکار مسلمانان در مواجهه با مشکلات و مسایل اجتماعی در هر عصر و زمانه ای ،  بازگشت به قرآن و رجوع به قرآن برای دریافت پاسخ و راه حلّ مناسب از قرآن است.
سید جمال می گوید :تا زمانی كه قرآن ميان مسلمانان قرائت مي شود و رهبر واقعي آن هاست ؛ این کتاب از موجوديت آن ها حمايت و از جوامع اسلامي دفاع مي كند و متجاوزين به حقوق مسلمانان را منكوب مي سازد.
قرآن کتاب هدایت و قابل فهم برای همه اعصار است و شفای درد گمراهی و درمان مرض نادانی است.
 سید جمال الدین اسدآبادی ، قرآن را  مدینه فاضله و صراط مستقیم سعادت بشری می دانست و می گفت :   راه علاج و نجات به این است که هر فردی از افراد مسلمانان بر طبق قرآن مجید طابق النعل بالنعل عمل نماید .  
 گفتمان فهم و تفسیراجتماعی سید جمال الدین اسدآبادی چند شاخصه مهم دارد که در ذیل بدان اشاره می گردد:  
•    توجه به کارکرد آیات قرآن در حل مسایل اجتماعی :
 مبارزه با استعمار و استبداد ، آزادی خواهی ، عدالت جویی ، اتحاد جهان اسلام و امور دیگر ، همگی مسایلی بودند که سید جمال از لابلای آیات قرآن بدنبال راه حلی برای آنها می گشت و به طور خاص تلاش می کرد از آیات قرآن در تشویق و ترغیب مردم به مبارزه و اهمیت مشارکت مردم در تغییرات اجتماعی کمک بگیرد. آیه 11 سوره رعد است که میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ در مقالات سید خیلی کاربرد داردو  دریافت و تفسیر سید از این آیه آن است که خداوند امور هیچ قوم و مردمی را تغییر نمی دهد مگر این که خود آنها تغییر کنند یعنی خودشان برای این تغییر و اصلاح امور خودشان تلاش کنند. باید دانست پیش از سید جمال هیچگاه چنین تفسیری از این آیه دیده نشده است.سید در کشورهای درگیر استعمار مثل هند و مصر و مغرب و سوریه و نیز کشورهای مسلمان استبداد زده ایران و عثمانی با همین راهکار و با همین نوع تفسیر از آیات قرآنی مردم را به انقلاب و قیام و حرکت و مبارزه تشویق می کند و باین ترتیب یک حرکت اصلاح دینی در تمام جهان اسلام برای رهایی از استعمار شکل می گیرد. در واقع  رهبرهمه حرکت ها و گفتمان های اصلاحی در جهان اسلام در شمار شاگردان بی واسطه و یا با واسطه سید جمال بوده اند.
 عقل گرایی و خرافه زدایی از دین
ﺳﻴﺪﺟﻤﺎل اﻟﺪﻳﻦ در مواجهه با شبهة ناکارآمدی دین ، شاخصة عقلگرایی را  جهت تفسیر قرآن مطرح می کند و معتقد است مهم ترین آموزه قرآن و نیز مهم ترین وسیله برای فهم قرآن عقل است . باعتقاد وی باید آموزه های دینی را از ﺧﺮاﻓـﺎت و اوهامی که عموماً گریبان گیر ادیان می شود خالی نمود. چنان که می گوید : دﻳﻦ اﺳـﻼم ﻳﮕﺎﻧﻪ دﻳﻨﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ذم اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻼدﻟﻴﻞ و اﺗﺒﺎع ﻇﻨﻮن را ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و ﺳﺮزﻧﺶ ﭘﻴﺮوي از روي ﻛﻮري را ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﺪ و ﻣﻄﺎﻟﺒﺔ ﺑﺮﻫﺎن در اﻣﻮر را ﺑﻪ ﻣﺘـﺪﻳﻨﻴﻦ ﻧﺸـﺎن ﻣـﻲ  دﻫـﺪ و در ﻫـﺮ ﺟـﺎ ﺧﻄﺎب ﻋﻘﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.   وی در خطابه های خود تأکید کرده که؛ ﺑﺮاي ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﺑﺎ وﺿﻌﻴﺖ ﻋﻠﻤﻲ دﻧﻴـﺎي ﻣـﺪرن ﺑﺎﻳـﺪ اﻋﺘﻘـﺎدات را ﺑـﻪ ﻣﺤﻚ ﻋﻘﻞ ﺳﻨﺠﻴﺪ و ﻛﻼم ﺧﺪا را در ﺟﻬﺖ آزادي ﺳﻴﺎﺳﻲ و ﺑﻲ ﻧﻴﺎزي اﻗﺘﺼﺎدي و ﺣﻘـﻮق ﺣﻘﺔ اﻧﺴﺎﻧﻲ آﻧﻬﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪ. ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺪﻳﻨﺴﺎن از ﺑﻨﺪ ﺧﺮاﻓـﺎت و ﺗﻌﺼـﺐ   ﻫـﺎي ﻧـﺎروا رﻫـﺎ ﻣﻲ ﺷﻮد و ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ دﻳﻨﻲ ﺧﻮد آﮔﺎﻫﻲ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ و اﻣﻜﺎﻧﺎت ﺟﺪﻳﺪ آﻧﺮا در ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ، ﻧـﻪ ﻓﻘـﻂ ﺗﻌﺪي ﻏﻴﺮاﻧﺴﺎﻧﻲ را ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺧﻮد ﻧﻤﻲ ﭘﺬﻳﺮد، ﺑﻠﻜﻪ ﻋﻤـﻼً ﺑـﺎ اﺗﺤـﺎد ﺑـﺎ ﺑـﺮادران دﻳﮕـﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺧﻮد ﺷﺎﺋﻖ ﻣـﻲ  ﺷـﻮد و از اﻳـﻦ رﻫﮕـﺬر اﺳـﻼم را ﺑـﻪ ﻋـﺎﻟﻲ ﺗـﺮﻳﻦ درﺟـﻪ ﻗـﺪرت ﻣﻲ رﺳﺎﻧﺪ . در واقع سید تلاش می کرد با پیراستن دین اسلام از خرافات نشان دهد آموزه های قرآنی با ﻋﻘﻼﻧﻴــﺖ و ﻋﻠــﻢ ﻣــﺪرن سازگاری دارد.  
•    کاربست دانش های نوین در تفسیر و  فهم قرآن
منازعه علم و دین و یا تضاد و تناقض آموزه های دینی با یافته های جدید علوم یکی از مسایل اجتماعی عصر سید جمال بود . سید جمال معتقد است آموزه های قرآن با علوم جدید و یافته های آن هیچ منافاتی ندارد.    سید با این استدلال ، به سوی کاربست دانش های نوین در فهم و تفسیر قرآن تمایل پیدا می کند . به همین دلیل است که شاگردان سید ، در مصر و سوریه و جاهای دیگر گرایش تفسیر علمی قران را پدید می آورند و در توجیه و تأیید برخی یافته های علوم از آیات قرآن استفاده می کنند.
باین ترتیب گفتمان تفسیر عصری اجتماعی قرآن کریم از سوی سید جمال الدین اسدابادی رقم می خورد و تفسیر قرآن وارد مرحله جدیدی از حیات خودش می شود. شاگردان اسدآبادی، گفتمان تفسیری او را ادامه دادند و آن را به الگوواره غالب در مطالعات تفسیری تبدیل کردند.در واقع شعار بازگشت به قرآن  و گفتمان   تفسیر عصری و اجتماعی سید جمال حرکتی در جهت اصلاح و نوسازی اندیشه دینی در جهان اسلام بود که هم در بعد نظری و هم در بعد علمی منجر به تحولات عمده ای گردید. در بعد نظری شاهد پیدایی گرایش های تفسیری مثل تفسیر اجتماعی و تفسیر علمی و تفسیر ادبی نوین هستیم و در بعد عملی حرکت های اصلاحی و انقلابی که در کل جهان اسلام ایجاد شد.
آقای دکتر قاسم درزی ، استادیار دانشگاه شهید بهشتی ، دبیری اجرایی این همایش را بعهده داشتند که با همکاری سرکارخانم زهرا نبئی و آقای سید مجید نبوی ، بحمدلله با موفقیت امور اجرایی مختلف را سامان دادند. دبیرخانه همایش از حدود 5 ماه پیش یعنی مهرماه کار خود را آغاز کرد و در همین مدت  کوتاه پس از اعلام فراخوان این همایش بیش از 120 مقاله کامل  و چکیده به دبیرخانه همایش ارسال شد که برخی از آنها پذیرفته شدند. مجموعه چکیده های پذیرفته شده و نیز مجموعه مقالات انشاالله در آینده نزدیک منتشر خواهد شد. از خلال مقالات دریافتی چند محور برای برگزاری همایش انتخاب شد و انشاالله در روزهای همایش یعنی  18 و 19 اسفند مطابق  9 و 10 مارس 2022  برنامه همایش با حضور بیش از 30 نفر از استادان دانشگاه های مختلف جهان اسلام در قالب 6 نشست با عناوین  ذیل بر گزار می گردد.  
•     تفسیر اجتماعی قرآن کریم: مبانی، اهداف، کارکردها
•      تفاسیر اجتماعی قرآن کریم :  جریان های اصلاح دینی در جهان اسلام
•     تفاسیر اجتماعی قرآن کریم : دانش‌ها و روش ‌های نوین
•    تفاسیر اجتماعی قرآن کریم : مسائل و شبهات عصری
•     نقش تفسیر اجتماعی قرآن کریم در پیدایی انقلاب اسلامی ایران
•     تفسیر اجتماعی قرآن کریم : مسایل زنان
امید است برگزاری این همایش و مقالات و سخنرانی های ارائه شده در  توسعه فهم عمومی از آموزه های قرآنی و نیز ارتقای دانش و بینش قرآنی جامعه دانشگاهی تأثیرگذار باشد.

شما اینجا هستید: خانه اخبار سخنان دبیر علمی همایش تفسیر اجتماعی قرآن کریم در جهان اسلام