سخنان دبیر علمی همایش تفسیر اجتماعی قرآن کریم در جهان اسلام
- دسته: اخبار
- نمایش از سه شنبه, 02 فروردين 1401 16:22
- مدیر سایت
- بازدید: 1122
برگزاری همایش تفسیر اجتماعی در جهان اسلام در شمار برنامه های راهبردی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی بوده است که تبیین ابعاد و ویژگی گرایش های مختلف تفسیری را وجهه همت خود قرار داده است. بحمدلله این مهم با حمایت معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محقق شد و دانشگاه ها و مراکز پژوهشی مختلف و ازهمه مهم تر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همایش همکاری داشتند.
گرایش یا رویکر تفسیر اجتماعی به حق مهم ترین تحول در تاریخ تفسیر قرآن کریم است و در طی 15 سده که از نزول قرآن می گذرد هرگز تفسیر با چنین تحولی مواجه نبوده است. در واقع پیش از این تفسیر قرآن به مثابه یک امر دانشی و یا گونه ای عبادت تلقی می گردیده است.
دانش های مختلف اسلامی از عقاید و کلام و فقه گرفته تا عرفان و تاریخ و اخلاق همگی مبتنی بر تفسیر آیات قرآن بوده و نظریه پردازی در حوزه چگونگی تفسیر قرآن و بایستگی و اصول تفسیر نیز از همان سده های متقدم از سوی عالمان مسلمان مطرح بوده است ولی همواره تفسیر به مثابه دانش و نظر برای دانش مورد توجه قرار می گرفت . در این میان در آستانه سده 14 هجری نظریه بدیعی در باره تفسیر قرآن مطرح می شود که به ضرورت تفسیر و فهم قرآن برای حل مسائل و مشکلات اجتماعی مردم اصرار دارد . این نظریه بر آن است که قرآن به مثابه کتاب مقدس مسلمانان که تمدن عظیم اسلامی را بنا کرده باید در قلب مسلمانان و شریان های وجودی آنها جاری و ساری باشد .آموزه های حیات بخش و انسان ساز قرآن همان طور که موفق شد جامعه بدوی عرب عصر نزول را متحول کند و فرهنگ و تمدن بی سابقه ای در بخش های مختلف آسیا و اروپای قرون میانه ایجاد کند امروز و هر روز هم قادر است اقتدار و بزرگی مسلمانان را ضمانت و تدارک نماید. باید قرآن وارد زندگی روزمره مسلمانان شود و آیات و آموزه های آن دستمایه همه حرکت ها و افعال مسلمانان شود.
مبدع و بنیانگذار این نظریه کسی نیست جز سید جمال الدین اسدآبادی ( 1254/1838- 1314/1897) که در برخی متون به سید جمال الدین افغانی نیز مشهور هست.
در واقع اسدآبادی که در آستانه سده بیستم میلادی و 14 قمری از دنیا رفت در دورانی می زیست که مسلمانان از لحاظ شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در ضعف و زبونی بسر می بردند . استعمار از سویی منابع و ذخایر سرزمین های مسلمانان را به تاراج می برد و از سوی دیگر فقر و جهل و خرافه پرستی را در ایشان تقویت می کرد.در همان حال، اقتدار و هیمنه پیشرفت های علمی غرب ؛ باعث احساس ذلت و فرودستی در میان مسلمانان شده و اعتماد به نفس و قدرت اراده آنها را ازبین برده بود. استبداد و ساز وکارهای نظام های مستبد و پادشاهی نیز هیچ گونه توسعه اجتماعی در سرزمین های مسلمانان ایجاد نکرده بودند. پادشاه و سلطان ، حاکم علی الاطلاق بودند و جنگ و صلح و حیات و ممات مردم که در عرف جاری و مکاتبات و مراسلات از آنها به رعیت تعبیر می شد صرفاً در دست قدرت سلطان بود. بدتر از همه و دردناک تر از این همه ، ترویج و تبلیغ این امر بود که آموزه های دینی یعنی اسلام و قرآن باعث همه این عقب افتادگی و ذلّت برای مسلمانان بوده است. در ترسیم اوضاع جهان آن روز گفته شده ؛ در یک طرف غرب و مدرنیسم و پیشرفت های تکنولوژی و آزادی و عدالت و رفاه برای مردم قرار داشت و در طرف دیگر اسلام و عقب ماندگی و استبداد و خفقان و فقر و بیماری و جهل. در واقع مردم مسلمان در طی سده نوزدهم و بیستم در مصر و شام و تونس و الجزایر و مراکش و نیز هند درگیر استعمار دولتهای اروپایی و در نتیجه فقر و فلاکت ناشی از آن بودند. در ایران و عثمانی که به ظاهر حکومت های مستقل وجود داشت و در استعمار اروپاییان نبودند، مردم بشدت درگیر فساد و استبداد بودند و اوضاع اقتصادی و اجتماعی نابسامانی داشتند. در واقع هیچ یک از سازو کار ها و مظاهر مدنیت مدرن در ایران و عثمانی شکل نگرفته بود. هیچ قانون و مرکز قانون گذاری برای فیصله امور اجتماعی مردم به جز ساختارهای سنّتی و قدیمی که عموماً تحت سلطه کارگذاران حکومتی بودند وجود نداشت. در بسیاری موارد استبداد دینی به حمایت از استبداد سیاسی می پرداخت و اقتدار شاه را تقویت می کرد. در واقع برخی از عالمان دینی که در ساختار قدرت قرار داشتند و از امکانات مادی و معنوی خاصی استفاده می کردند در مواضع مختلف به تأیید و تقویت شاه و لزوم فرمانبرداری بی قید و شرط از شاه فتوا می دادند. سید جمال الدین حسینی اسدآبادی به عنوان شخصیتی که در سنت های آموزشی اسلامی تعلیم دیده بود ، نمی توانست نسبت به مشکلات جهان اسلام بی تفاوت باشد و از آن مهم تر نمی توانست نسبت به تضعیف جایگاه قرآن و ادعای ناکارآمدی دین در رابطه با پیشرفت جوامع بی تفاوت باشد. در واقع سید جمال با هدف اصلاح جامعه مسلمانان و دستیابی به توسعه و عظمت از دست رفته جایگاه اسلام و برای بازیابی توان هماوردی با قدرت های بزرگ ، گفتمان فهم و تفسیر عصری و اجتماعی قرآن را مطرح کرد. از نگاه سید جمال ، تنها راهکار مسلمانان در مواجهه با مشکلات و مسایل اجتماعی در هر عصر و زمانه ای ، بازگشت به قرآن و رجوع به قرآن برای دریافت پاسخ و راه حلّ مناسب از قرآن است.
سید جمال می گوید :تا زمانی كه قرآن ميان مسلمانان قرائت مي شود و رهبر واقعي آن هاست ؛ این کتاب از موجوديت آن ها حمايت و از جوامع اسلامي دفاع مي كند و متجاوزين به حقوق مسلمانان را منكوب مي سازد.
قرآن کتاب هدایت و قابل فهم برای همه اعصار است و شفای درد گمراهی و درمان مرض نادانی است.
سید جمال الدین اسدآبادی ، قرآن را مدینه فاضله و صراط مستقیم سعادت بشری می دانست و می گفت : راه علاج و نجات به این است که هر فردی از افراد مسلمانان بر طبق قرآن مجید طابق النعل بالنعل عمل نماید .
گفتمان فهم و تفسیراجتماعی سید جمال الدین اسدآبادی چند شاخصه مهم دارد که در ذیل بدان اشاره می گردد:
• توجه به کارکرد آیات قرآن در حل مسایل اجتماعی :
مبارزه با استعمار و استبداد ، آزادی خواهی ، عدالت جویی ، اتحاد جهان اسلام و امور دیگر ، همگی مسایلی بودند که سید جمال از لابلای آیات قرآن بدنبال راه حلی برای آنها می گشت و به طور خاص تلاش می کرد از آیات قرآن در تشویق و ترغیب مردم به مبارزه و اهمیت مشارکت مردم در تغییرات اجتماعی کمک بگیرد. آیه 11 سوره رعد است که میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ در مقالات سید خیلی کاربرد داردو دریافت و تفسیر سید از این آیه آن است که خداوند امور هیچ قوم و مردمی را تغییر نمی دهد مگر این که خود آنها تغییر کنند یعنی خودشان برای این تغییر و اصلاح امور خودشان تلاش کنند. باید دانست پیش از سید جمال هیچگاه چنین تفسیری از این آیه دیده نشده است.سید در کشورهای درگیر استعمار مثل هند و مصر و مغرب و سوریه و نیز کشورهای مسلمان استبداد زده ایران و عثمانی با همین راهکار و با همین نوع تفسیر از آیات قرآنی مردم را به انقلاب و قیام و حرکت و مبارزه تشویق می کند و باین ترتیب یک حرکت اصلاح دینی در تمام جهان اسلام برای رهایی از استعمار شکل می گیرد. در واقع رهبرهمه حرکت ها و گفتمان های اصلاحی در جهان اسلام در شمار شاگردان بی واسطه و یا با واسطه سید جمال بوده اند.
عقل گرایی و خرافه زدایی از دین
ﺳﻴﺪﺟﻤﺎل اﻟﺪﻳﻦ در مواجهه با شبهة ناکارآمدی دین ، شاخصة عقلگرایی را جهت تفسیر قرآن مطرح می کند و معتقد است مهم ترین آموزه قرآن و نیز مهم ترین وسیله برای فهم قرآن عقل است . باعتقاد وی باید آموزه های دینی را از ﺧﺮاﻓـﺎت و اوهامی که عموماً گریبان گیر ادیان می شود خالی نمود. چنان که می گوید : دﻳﻦ اﺳـﻼم ﻳﮕﺎﻧﻪ دﻳﻨﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ذم اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻼدﻟﻴﻞ و اﺗﺒﺎع ﻇﻨﻮن را ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و ﺳﺮزﻧﺶ ﭘﻴﺮوي از روي ﻛﻮري را ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﺪ و ﻣﻄﺎﻟﺒﺔ ﺑﺮﻫﺎن در اﻣﻮر را ﺑﻪ ﻣﺘـﺪﻳﻨﻴﻦ ﻧﺸـﺎن ﻣـﻲ دﻫـﺪ و در ﻫـﺮ ﺟـﺎ ﺧﻄﺎب ﻋﻘﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. وی در خطابه های خود تأکید کرده که؛ ﺑﺮاي ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﺑﺎ وﺿﻌﻴﺖ ﻋﻠﻤﻲ دﻧﻴـﺎي ﻣـﺪرن ﺑﺎﻳـﺪ اﻋﺘﻘـﺎدات را ﺑـﻪ ﻣﺤﻚ ﻋﻘﻞ ﺳﻨﺠﻴﺪ و ﻛﻼم ﺧﺪا را در ﺟﻬﺖ آزادي ﺳﻴﺎﺳﻲ و ﺑﻲ ﻧﻴﺎزي اﻗﺘﺼﺎدي و ﺣﻘـﻮق ﺣﻘﺔ اﻧﺴﺎﻧﻲ آﻧﻬﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪ. ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺪﻳﻨﺴﺎن از ﺑﻨﺪ ﺧﺮاﻓـﺎت و ﺗﻌﺼـﺐ ﻫـﺎي ﻧـﺎروا رﻫـﺎ ﻣﻲ ﺷﻮد و ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ دﻳﻨﻲ ﺧﻮد آﮔﺎﻫﻲ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ و اﻣﻜﺎﻧﺎت ﺟﺪﻳﺪ آﻧﺮا در ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ، ﻧـﻪ ﻓﻘـﻂ ﺗﻌﺪي ﻏﻴﺮاﻧﺴﺎﻧﻲ را ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺧﻮد ﻧﻤﻲ ﭘﺬﻳﺮد، ﺑﻠﻜﻪ ﻋﻤـﻼً ﺑـﺎ اﺗﺤـﺎد ﺑـﺎ ﺑـﺮادران دﻳﮕـﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺧﻮد ﺷﺎﺋﻖ ﻣـﻲ ﺷـﻮد و از اﻳـﻦ رﻫﮕـﺬر اﺳـﻼم را ﺑـﻪ ﻋـﺎﻟﻲ ﺗـﺮﻳﻦ درﺟـﻪ ﻗـﺪرت ﻣﻲ رﺳﺎﻧﺪ . در واقع سید تلاش می کرد با پیراستن دین اسلام از خرافات نشان دهد آموزه های قرآنی با ﻋﻘﻼﻧﻴــﺖ و ﻋﻠــﻢ ﻣــﺪرن سازگاری دارد.
• کاربست دانش های نوین در تفسیر و فهم قرآن
منازعه علم و دین و یا تضاد و تناقض آموزه های دینی با یافته های جدید علوم یکی از مسایل اجتماعی عصر سید جمال بود . سید جمال معتقد است آموزه های قرآن با علوم جدید و یافته های آن هیچ منافاتی ندارد. سید با این استدلال ، به سوی کاربست دانش های نوین در فهم و تفسیر قرآن تمایل پیدا می کند . به همین دلیل است که شاگردان سید ، در مصر و سوریه و جاهای دیگر گرایش تفسیر علمی قران را پدید می آورند و در توجیه و تأیید برخی یافته های علوم از آیات قرآن استفاده می کنند.
باین ترتیب گفتمان تفسیر عصری اجتماعی قرآن کریم از سوی سید جمال الدین اسدابادی رقم می خورد و تفسیر قرآن وارد مرحله جدیدی از حیات خودش می شود. شاگردان اسدآبادی، گفتمان تفسیری او را ادامه دادند و آن را به الگوواره غالب در مطالعات تفسیری تبدیل کردند.در واقع شعار بازگشت به قرآن و گفتمان تفسیر عصری و اجتماعی سید جمال حرکتی در جهت اصلاح و نوسازی اندیشه دینی در جهان اسلام بود که هم در بعد نظری و هم در بعد علمی منجر به تحولات عمده ای گردید. در بعد نظری شاهد پیدایی گرایش های تفسیری مثل تفسیر اجتماعی و تفسیر علمی و تفسیر ادبی نوین هستیم و در بعد عملی حرکت های اصلاحی و انقلابی که در کل جهان اسلام ایجاد شد.
آقای دکتر قاسم درزی ، استادیار دانشگاه شهید بهشتی ، دبیری اجرایی این همایش را بعهده داشتند که با همکاری سرکارخانم زهرا نبئی و آقای سید مجید نبوی ، بحمدلله با موفقیت امور اجرایی مختلف را سامان دادند. دبیرخانه همایش از حدود 5 ماه پیش یعنی مهرماه کار خود را آغاز کرد و در همین مدت کوتاه پس از اعلام فراخوان این همایش بیش از 120 مقاله کامل و چکیده به دبیرخانه همایش ارسال شد که برخی از آنها پذیرفته شدند. مجموعه چکیده های پذیرفته شده و نیز مجموعه مقالات انشاالله در آینده نزدیک منتشر خواهد شد. از خلال مقالات دریافتی چند محور برای برگزاری همایش انتخاب شد و انشاالله در روزهای همایش یعنی 18 و 19 اسفند مطابق 9 و 10 مارس 2022 برنامه همایش با حضور بیش از 30 نفر از استادان دانشگاه های مختلف جهان اسلام در قالب 6 نشست با عناوین ذیل بر گزار می گردد.
• تفسیر اجتماعی قرآن کریم: مبانی، اهداف، کارکردها
• تفاسیر اجتماعی قرآن کریم : جریان های اصلاح دینی در جهان اسلام
• تفاسیر اجتماعی قرآن کریم : دانشها و روش های نوین
• تفاسیر اجتماعی قرآن کریم : مسائل و شبهات عصری
• نقش تفسیر اجتماعی قرآن کریم در پیدایی انقلاب اسلامی ایران
• تفسیر اجتماعی قرآن کریم : مسایل زنان
امید است برگزاری این همایش و مقالات و سخنرانی های ارائه شده در توسعه فهم عمومی از آموزه های قرآنی و نیز ارتقای دانش و بینش قرآنی جامعه دانشگاهی تأثیرگذار باشد.