پنج شنبه, 01 آذر 1403

پنجمین هم اندیشی جایگاه مطالعات قرآنی در اعتلای علوم انسانی

پنجمین هم­‌اندیشی جایگاه مطالعات قرآنی در اعتلای علوم­ انسانی

میان­ رشتگی و کاربردی­ سازی؛ مطالعه­‌ی موردی صلح و مدارا

به همت پژوهشکده مطالعات قرآنی و با همکاری انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی در روز چهارشنبه مورّخ ۱/۱۲/۱۳۹۷پنجمین هم­اندیشی جایگاه مطالعات قرآنی در اعتلای علوم­انسانیبا موضوع  میان­رشتگی و کاربردی­سازی؛ مطالعه­ی موردی صلح و مدارادر سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار گردید.

برنامه با تلاوت قرآن و پخش سرود ملی آغاز گردید و در ادامه خانمدکتر فروغ پارسا(دبیر علمی هم اندیشی) به مهمانان خیر مقدم گفتند و به ارائه گزارشی از هم اندیشی های برگزار شده در سال های قبل و تشریح اهداف برگزاری هم اندیشی پرداختند.

سپس آقایدکتر سید روح الله شفیعی( دبیر اجرایی هم اندیشی) از سخنرانان نشست اول دعوت کردند تا سخنان خود را آغاز نمایند. نشست اول هم اندیشی با عنوان :صلح و مدارا از منظری قرآنیبا حضور سخنرانان: آقای دکتر شاکر ( عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی )، آقای دکتر مودب( عضو هیات علمی دانشگاه قم) و آقای دکتر نکونام ( عضو هیات علمی دانشگاه قم) برگزار گردید.

آقایدکتر محمدکاظم شاکردر سخنرانی خود با عنوان:با «کتاب» و «حکمت» در مسیر صلح و مدارای پایدارصلح،گفتند: مدارا در برابر جنگ و ستیزه است که ریشه در اختلاف دارد؛ و خاستگاه اختلاف نیز تفاوت‌های اجتناب‌ناپذیری است که باید در عین پذیرش از تهدید به فرصت تبدیل شوند.تاکید قرآن کریم بر واژه‌هایی همچون: تعلیم، کتاب و حکمت در همین راستا قابل توجه است.تصور عمومی و برداشت بسیاری از مفسران از کتاب و حکمت، کتب آسمانی و سنت است.اما کاربرد این عبارات در دو سوره‌ی آل‌عمران و مائده باید بیش از این مورد توجه قرار گیرد و مفهوم کتاب گسترده‌تر از مفهوم رایج آن و فراتر از کتاب آسمانی در نظر گرفته شود.دو گانه ی «کتاب و حکمت» بیش از ده بار در قرآن به کار رفته و به نظر من در سیاق این ده آیه قوانین عادلانه‌ی الزام‌آور است.

تفاوت‌های ناگزیر افراد بشر با اجتماعی بودن سرشت او، عامل اختلاف است و چاره‌ای نیست جز آن که نقش «کتاب» عامل فیصله دادن تنازعات به سمت عدالتی که مقبول همگانی است، باشد.قرآن کریم هر جا که دوگانه‌ی"کتاب و حکمت"را به کار برده؛ به ویژه در آیه ۲۱۳ بقره، به اختلافات میان مردم اشاره کرده و از نزول انبیا برای رفع آن سخن گفته است.پس شأن کتاب رفع اختلاف است تا به نزاع منجر نشود.حکمت نیز باید در کنار کتاب دیده شود زیرا قانون شرط لازم ولی ناکافی برای رفع اختلافات است. حکمت کفایت لازم برای قانون را فراهم می‌کند. حکمت از حکم به معنای منع است و وزن حکمه نوع خاصی از منع را می‌رساند که بازداری از هرج و مرج و در جهت دفع فساد و ایجاد اصلاح باشد(تعریف راغب)

پس ما صرفاً مأمور به کتاب - قانون - نیستیم، بلکه باید در کنار آن حکمت نیز به کار گرفته شود. چنان که قصاص به منزله‌ی قانون، با عفو که حکمت است، تلطیف می‌شود.این مبنای عبور از قانون، قابل گسترش است. وضع قوانین قطعاً بر پایه‌ی حکمت بوده، اما همراهی حکمت در کنار کتاب، با رجوع به خرد جمعی بیانگر دفع فساد است به ویژه زمانی که اجرای یک قانون خود فساد آور شده است.

در ادامه نشست آقایدکتر سیدرضا مؤدبسخنان خود با عنوان:قرآن­کریم و پرهیز از قتالرا با این سوال آغاز کردند کهبر اساس آموزه‌های قرآنی جایگاه جهاد و به ویژه جهاد ابتدایی کجاست ؟

شبهات فراوانی از سوی مستشرقان بر این بحث وارد شده و فایرستون در کتاب «خاستگاه جنگ مقدس» اسلام را عامل تغییر نرم در کل جامعه‌ی صلح‌طلب و تبدیل آن به جامعه‌ای به شدت خشن و جنگ‌طلب معرفی می‌کند؛ و از آیات قتال چنین برداشتی دارد.جنگ از نظر وی نوعی تخلیه انرژی و جایگزین ماجراجویی‌های اعراب پیش از اسلام تلقی شده است. در دوره‌های معاصر نیز هویت مسلمانان با چنین تعریفی همراه شده، و اسلام‌هراسی غالبا نتیجه‌ی چنین برداشتهایی است.حال اگر به آیه‌ی ۱۹۰ بقره -که مورد توجه دو دیدگاه متفاوت"صلح/جنگ‌طلب دانستن" اسلام است- بنگریم ؛ می بینیم که این آیه ضمن امر به جنگ، قتال را محدود به جنگ با متجاوزان کرده و در همان محدوده نیز هشدار می‌دهد تا مسلمانان مرتکب تعدی و تجاوز نشوند.

شبیه این مضمون در سوره انفال نیز به کار رفته و آیه ۲۰۸ بقره امر به ورود به سلم همگانی کرده و اصل در تعاملات را، مسالمت دانسته است و حتی در سوره توبه گستره‌ی این مسالمت به مشرکینی می‌رسد که می‌توانند برای شنیدن کلام خدا در پناه امن باشند و به دلیل نادانی نسبت به آنان سختگیری نمی‌شود.

بعضی مصادر غیرشیعی حاوی احکامی است که شاید به دلیل انتقالی بودن روایات مرتبط، بر برداشت‌های نادرست و جنگ‌طلبانه از قرآن دامن زده؛ مانند حکم قتل کسی که از سر بی‌میلی ترک نماز کرده باشد!در حالی که به تعبیر جناب جوادی آملی در تفسیر تنسیم، اساس آموزه‌های الهی بر مبنای سلم و مداراست. و صرف‌نظر از تاریخ و ضرورات سنت، هرگز از مجموع نگاه آیات جنگ ابتدایی قابل برداشت نیست.

در ادامه‌ی نشست آقایدکتر جعفر نکونامسخنرانی خود با عنوان:قرآن­کریم و مدارا در عرصه­ی اندیشهرا ارائه دادند.ایشان در ابتدا با اشاره به آیات ۱۲۵ و ۱۲۶ سوره نحل، برخورد اسلام را با مخاطبان بر مبنای صلح و مدارا تعریف کرد و تاکید کرد که با توجه به مخاطبان عصر نزول، قرآن حتی در تقابل به مثل نیز توصیه به رعایت عدالت و مدارا و عفو داشته است.قرآن در سال ششم و در جریان صلح حدیبیه نیز توصیه می‌کند که سابقه‌ی عداوت های قبلی مانع از برّ و نیکی و عدالت نگردد. کافران محارب نیز چنان که به گفتگو بازگردند، باید پذیرفته شوند و حتی در صورت ادامه‌ی مخالفت، به صورت ایمن به جایگاه خود بازگردانده شوند.

در گفتمان مشترک بین ادیان از نظر قرآن، باور به وحدانیت خداوند و روز رستاخیز برای پیروان آیین یهود و مسیحیت، زمینه‌ساز نجات تلقی می‌شود.لا اکراه فی الدین در دوران قدرتمندی اسلام نازل شده که هرگونه تحمیل و اکراهی را منع می‌کند.

جنبه‌های دیگر مدارا در اسلام بر مبنای آیات قرآن و پاره‌ای روایات:۱. جهل یا غفلت از حکم اسلام؛۲.عدم تکلیف بر کسب حتمی معرف؛۳.عفو اشتباه غیرعمد قاضی؛۴.تهدید سختگیری بر فتنه‌گران و عدم تعمیم آن به صرف مخالفان می باشد.

در شرایط کنونی نگاه‌های متفاوت درون دینی برتابیده نمی‌شود و گاه افراد دارای نظرات شاذ از حقوق اجتماعی خود- به صرف داشتن افکار متفاوت- محروم می‌شوند.در حالی که دانشگاه که محل تولید علم و نوآوری است باید خاستگاه نظریه‌پردازی باشد و این امر با مدارا و نیز رشد عقلی و تنقیح اندیشه‌های خودمان حاصل خواهد شد.دکتر نکونام در پاسخ به این سوال که چرا آیات جنگ را در سخنان خود مورد بررسی قرار نمی دهید گفتند: ما امروز باید خرد جمعی را در نظر بگیریم و اگر بخواهیم احکامی را که در مواقع خاص اجرا شده تعمیم دهیم ، مردم دین گریز میشوند.ایا دین یک مساله عقلایی است یا یک امر که باید به صورت موردی به آن بپردازیم.؟

پس از پایان نشست اول جلسه پرسش و پاسخی برگزار گردید.

نشست دوم با عنوان:صلح و مدارا از منظری ادبی- زبان­شناختیو با مدیریت خانمدکتر مریم قبادیآغاز شد و از سخنرانان:آقای دکتر قبادی( ریاست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)، دکتر پازوکی(عضو هیات علمیمؤسّسه پژوهشی حکمت و فلسفه)و خانم دکتر سعیدنیا(پژوهشگر و مترجم) دعوت گردید که به ارائه صحبت های خود بپردازند.

در ابتدا آقایدکتر حسینعلی قبادی، گزارشی از «تأثیر قرآن­کریم بر صلح­اندیشی مولوی» ارائه دادند.ایشان شالوده و بنیان مثنوی را در ۱۴ عنوان، تحت تأثیر قرآن برشمرد و عنوان کرد تأثیر شبکه‌ای موجود در مثنوی، همانند آیه نور، همچون تصاویر شبکه‌ای به کار رفته در قرآن است. مولانا در مورد «صلح» نوآوری کرده و از صلح درون سخن گفته و آن را بسیار پرورانده و در سایر اشعارش نیز مؤثر بوده است.

وی در ادامه گفت: هفتمحور را در اشعار مولانا درباره‌ی صلح می‌توان تشخیص داد که آن ها را بدین ترتیب می توان برشمرد: ۱.زیست جهان شهودی؛ ۲.عبور از خود؛۳. نگاه عاشقانه به هستی،۴. هم ذات پنداری با اجزای طبیعت؛۵. درک درست اولویت‌های زندگی؛ ۶. گفتگومندی و مداراجویی و ۷. درک ضررهای خشونت و خشونت‌طلبی.

در ادامه آقایدکتر شهرام پازوکیسخنرانی خود با عنوان:مبانی عرفانی صلح و مداراآغاز کردند. دکتر پازوکی گفت:صلح از منظر عرفانی مربوط به کل نظام هستی است ولی صلح از منظر حقوقی، فقط یک راهبرد برای حفظ دولت و قانون است و لذا شکننده است  ، بنابراین در عرفان اسلامی بیش از صلح به"سلام"توجه شده و خداوند همه را به سلام دعوت کرده است.تا به صلح درونی نرسیم، نمی توانیم به صلح با اطراف خود برسیم و در عرفان، کمال صلح سلام است و سلام نهایت آرامش درونی است.وی خاطر نشان کرد: در نگرش عرفان به صلح و مدارا، جهاد اصغر کنار گذاشته می شود و به جهاد اکبر پرداخته می شود که مقدمه سلام است.

قصاص در قرآن و تورات ذکر شده؛ ولی کظم غیظ و احسان در مراتب بالاتر هستند. چون انسان ها در مراتب مختلف وجودی هستند و قصاص، کظم غیظ و احسان، هر کدام در مرتبه وجودی برخی انسان ها وجود دارند.

صلح و مدارا تا وقتی نگاه توحید بینی و رحمت بینی روشن نشود، از لحاظ عرفانی قابل اجرا نیست.

عرفان می گوید همدمی از همزبانی بهتر است. تفسیر به رای خدا را گرفتار اوهام نموده و اگر سالک به آن مقید نشود، مجازی است که وی را به کمال می رساند. عرفا دین را راه می داند و مذهب از ذهب به معنای راه و رهرو است.در نگاه عرفا مذهب گویی معنایی ندارد و پیامبر ص نگاه جامع بین داشت.عرفا از واژه فرقه استفاده نمیکنند وصلح را مربوط به نظام کل هستی می دانند.

از نظر حقوقی صلح یک راهبرد برای سکون قانون است و در عرفان اسلامی به سلام؛ و خداوند همه را به دارالسلام دعوت می کند و تا به صلح درونی نرسیم به صلح بیرونی نمی رسیم . صلح بهتر از جنگ است و کمال صلح سلام وآرامش با دیگری و از جهاد اکبر به جهاد اصغر رسیدن است.

در روایت احسان حضرت علی ع و خدو انداختن خصم بر ایشان، حضرت علی ع مقام معبود را می دید.

سخنران دیگر نشست دوم خانمدکتر گلرخ سعید نیابودند که به ایراد سخن با عنوان:گفتمان شناسی انتقادی و گفتمان صلح و مداراپرداختند.

دکتر سعیدی نیا گفت: گفتمان شناسی انتقادی، رویکردی میان‌رشته‌ای به کاربرد زبان است که هدفش بهتر کردن درک ما از چگونگی شکل‌گیری گفتمان در فرایندهای اجتماعی، ساختارهای اجتماعی و تغییرات اجتماعی است. این رویکرد مجموعه‌ای از رویکردهای دیگر را در بر می‌گیرد که معروفترین آنها تحلیل گفتمان انتقادی است. می توان با بهره‌گیری از گفتمان شناسی انتقادی از نگاه صاحب‌نظرانی مانند نورمن فرکلاف، تئو ون دایک ... به تحلیل گفتمان‌های صلح مدار پرداخت و نشان داد که ساختارهای گفتمانی نقش بسیار مهمی در تولیدات اجتماعی، نظیر نابرابری، قدرت و ایدئولوژی بازی می‌کنند.

ایشان ادامه داد:گفتمان شناسی انتقادی تکیه زیادی بر نظریه‌های اجتماعی دارد و در پی توسعه آن چنان رویکرد بافت محور نقادانه‌ای در زبان‌شناسی است که مسائل ایدئولوژی، قدرت و نابرابری را به عنوان محور حوزه مطالعاتی ما شناسایی کند. گستره فعالیت مطالعات گفتمان شناسی انتقادی نه محدود به مطالعات زبان‌شناسی است و نه محدود به کارهایی که اساساً تجربی یا تحلیلی هستند. اما نظیر دیگر رویکردها به حوزه تحلیل گفتمان، پای بند به اصل واکاوی نمونه‌های واقعی کاربرد زبان از طریق «متن»، به عنوان واحد اصلی تحلیل آن است. نقطه اشتراک پژوهشگران این حوزه آن است که زبان را شکلی از کنش اجتماعی فرض می‌کنند که می‌بایست در بافت کاربردی خودش بررسی شود.

زبان این قدرت را دارد که به اهداف سیاسی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شکل دهد، تغییرات این روندها را نشان دهد و خود به گونه ای عامل این تغییرات شود. امروزه سیاست‌مداران غربی در سخنان خود به فرآیند "جهانی شدن" اشاره بسیار دارند، و آن را پدیده‌ای ضروری می‌دانند که به هرحال اتفاق می افتد.

در کتاب زبان و جهانی شدن، فرکلاف ادعا می‌کند: بعد از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در بیستم همان ماه جرج بوش رئیس جمهور وقت تغییری در ادبیات گفتمان جنگ به وجود آورد که استفاده از عبارت "جنگ علیه تروریسم" می‌باشد که از آن پس در ادبیات امریکا و متحدانش وارد شد. وی با اشاره به حمله به محل تجارت جهانی می‌گوید: در یازدهم سپتامبر دشمنان آزادی جنگی را علیه کشور ما آغاز کردند...اکنون آزادی مورد حمله قرار گرفته است.شفنر (۲۰۰۵) مصاحبه کتزاو (رئیس جمهور وقت اسرائیل) با روزنامه اشپیگل را بدون واژه جنگ شاهد می‌آورد:  dass wir gegen teror kaempfen   و نشان می‌دهد که ترجمه آن در روزنامه انگلیسی زبان تایمز به این صورت در آمده است:We are fighting a war against terror.

اضافه کردن "war" نشان از ملاحظات ایدئولوژیکی دارد. بعد از ۱۱ سپتامبر بوش، رئیس جمهور آمریکا همه جا از"war" در سطح بین المللی علیه تروریسم حرف می‌زد. این انتخاب‌های واژگانی در بیانات سیاست‌مدارانی هم‌چون بوش در حقیقت از راه گفتمانی به ظاهر صلح‌آمیز راه جنگ را در پیش دارد (حمله به عراق). و یا در خلال جنگ‌های کوزوو، تونی بلر برای توجیه دخالت کشورهای غربی ادعا کرد که: "این جنگی است عادلانه و نه بر پایه قدرت طلبی، بلکه بر سر ارزش‌هاست"

نشست سوم هم اندیشی در بخش یعد از ظهر با مدیریت خانمدکتر فروغ پارسابا عنوان:صلح و مدارا از منظری حقوقی- جامعه­شناختیآغاز شد. در این نشست آقای دکتر فراستخواه( عضو هیات علمی مؤسّسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی)، خانم دکتر دکتر محیا صفّاری نیا( عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق ع)، آقای دکتر محمدمهدی مجاهدی(محقّق و مدرّس نظریّه‌ی سیاسی مقایسه‌ای) و آقای دکتر پاکتچی( هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) حضور داشتند.

درابتدا آقایدکتر مقصود فراستخواهبه عنوان اولین سخنران، نشست سوم را با سخنرانی خود با عنوان:تأمّل در متن مقدّس و امکانهای صلح و مداراآغاز کردند و گفتند: مطالعه متن قرآن نشان میدهد که این متن نه تنها نسبت به صلح و مدارا لااقتضاست ، بلکه حتی می تواند بر نه صلح و نه مدارا نیز دلالت کند.اما وقتی خواننده ی متن در افق صلح و مدارا و نیازمند صلح و مداراست ، همین متن میتواند به او یاری های موثری برای صلح جویی و حتی رواداری بدهد.قرآن متنی است که آدمی می تواند با آن مشارکت کند و معنا تولید نماید لذا بهتر است در جزمیات دنیای جدید حل نشوییم و با متن قران گفتگو داشته باشیم .

ظاهرا در متن چالشی در مورد صلح و مدارا هست و پر تنش است. مثلا آیه ۳۵ سوره محمد ص می گوید:"پس (شما ای اهل ایمان در کار دین) سستی روا مدارید و (از ترس جنگ، کافران را) دعوت به صلح مکنید، که شما غالب و بلند مقام‌تر خواهید بود و خدا با شماست و از (ثواب) اعمال شما هیچ نمی‌کاهد. "

لیکن همین قرآن در آیه ۹۰ سوره نسا می گوید: "مگر کسانی که به قومی که بین شما با آنها عهد و پیمانی است در پیوسته باشند یا که از جنگ با شما و با قوم خودشان (که دشمنان شما هستند) هر دو خودداری کنند و از جنگ دلتنگ باشند، (با این دو طایفه از کافران که در حقیقت به شما پناهنده‌اند نباید قتال کنید.) و اگر خدا می‌خواست آنها را بر شما مسلط می‌کرد تا با شما قتال می‌کردند، پس هر گاه از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و تسلیم شما شدند خدا برای شما راهی بر علیه آنها نگشوده است."و تاکید دارد که حتی اگر نیرنگ کردند، به حقایق اعتماد کنید؛ زیرا ما متولی اسلام و سخنگوی اسلام شده اییم.یا همانجا در سوره انفال چالش مرتفع می شود و افق ما با افق متن همراه می شود زیرا در قرآن هارمونی و منطق وجود دارد.

صلح و مدارا زیباست. در سوره شورا آیه ۴۳-۴۰ گوید در مقابل بدی بدی و البته گوید هر که صلح کند برتر است. اگر ستم کنید و دخالت کنید کار را خراب می کنید و بعد می گوید شکیبایی و بخشش داشته باشید.آخر آنکه موزیک متن قرآن صدای مدارا و صلح است و متن طرفدار عقلانیت است .

در ادامه خانمدکتر محیا صفاری نیابا عنوانرویکرد کشورهای اسلامی در مجامع جهانی به موضوع صلح و مداراسخنرانی خود را شروع کردند. ایشان به موضوع رویکرد حقوق بی الملل در زمینه صلح و مدارا و نوع مواجهه دولت ها و جوامع اسلامی در قبال این مساله پرداختند وگفتند: ۹۰ درصد از قطعنامه های سازمان ملل در مورد صلح و مداراست که هر کدام میتواند یک رساله دکترا باشد. موضع کشورهای اسلامی در قبال قطعنامه های سازمان حقوق بشر مختلف است .بطور مثال کشورهای عربستان و یمن در ابتدای امر به این قطع نامه ها نپیوستند ولی کشوری مثل ایران مساله گفتگوی تمدنها را مطرح کرد که متاسفانه این ابتکار عمل با عدم پیگیری ایران به دست عربستان افتاد و به نام آنان و با نام دیگری ثبت شد. در سال ۲۰۱۲ عبدالله بن یمین توسط عربستان مرکزی ایجاد کرد و این ابتکار را دست ایران خارج کرد. بعدها وزارت مدارا را در امارت ایجاد کردند وتلاش هایی زیادی در این زمینه انجام شد.اما ایران نیز در سال ۲۰۱۳ طرح جهان علیه خشونت را مطرح نمود.

مفهوم صلح منفی یعنی عدم جنگ و خشونت در نظام بین الملل است و صلح مثبت به معنای سنتهای احترام به تمامی ابعاد آزادی و عدالت و مدارا و .... است.و در اسناد بین المللی این کلید واژه ها قابل تامل است.

در منشور ملل، صلح چیزی بیش از فقدان جنگ است و هدف بشر محو کردن جنگ است و اسناد متعددی وجود دارند که رویکرد توسعه نگر دارند و موضوعاتی مثل فقر و صلح ، آموزش و صلح ، زنان و صلح و .... را با اصول مدارا را طرح می کند.مدارا تنوع فرهنگی و آزادی و الزام سیاسی است و در قرن بیست و یک گسترش جدی اتفاق می افتد و اعلامیه صلح و در ۲۰۱۰ یونسکو انسان گرایی جدید را طرح می کند .

این نگاه جدید همه فرهنگها را در صلح پوشش می دهد و مسلمانان هم در گفتگوهای جهانی وارد می شوند .

اگر از منظر بیرونی به این موضوع نگاهی داشته باشیم، می بینیم که رسانه های جهانی رابطه معنا داری بین تروریسم و اسلام ایجاد نموده اند و تا چالشهای جهان اسلام رفع نشود، وادار به رویکردهای واکنشی و تقلیدی می شود .جامعه مدنی یکی از راه حل هایی است که در حل این مشکلات کمک شایانی خواهد کرد.

سخنران سوم این نشست آقایدکتر محمدمهدی مجاهدیبودند که سخنرانی خود را با عنوان:درنگی در مسأله‌ی قرآن­کریم و مدارا از چشم‌انداز نظریّه‌ی سیاسی مقایسه‌ایارائه نمودند. به اعتقاد دکتر مجاهدی در نظریه های سیاسی سه مفهوم صلح و مدا و رواداری متباین هستند و حتی متضادند .

دکتر مجاهدی در ادامه گفت:یکی از شقاقهای مسلمانان در منشا ارزشهای اخلاقی و حسن و قبح، به اراده خداوند در جهان بر می گردد.امروزه دو جریان جدید بازتولید شده: نو معتزله و نو اشعریان . برخی نو معتزله هستند و برخی نو اشعری هستند .در رنسانس علوم انسانی، سنت یکپارچه نیست و دو گونه دارد: روشنگری ریشه ای تند که به اسپینوزا نسبت می دهند و دیگری با رویکرد ملایمتر و مرتبط با جان لایک.

از منظر روشنگری بنیادین، اعراض از وجوه دینی سنت‌های سیاسی و اجتماعی و دین‌زدایی حداکثری از فکر و اندیشه‌ی سیاسی و اجتماعی رکن رکین روشن‌گری است. مدرنیته نیز مشتقی از همین روند تند روشن‌گری است. تبار این سنت روشنگری خصوصا به آرا و اندیشه‌های باروخ اسپینوزا، فیلسوف و روشنگر هلندی، باز می‌گردد که در قرن هفدهم میلادی می‌زیست. دربرابر، رویکرد روشنگری ملایم، که به کوشش‌های جان لاک و شارل‌‌ ‌لویی د مونتسکیو بهای بیش‌تری می‌دهد، مدرنیته‌ی هر سنت را مدرنیته‌ی همان سنت می‌شمارد، میان سنت و مدرنیته، نه شکاف و اختلاف، بلکه تداوم و استمرار می‌بیند، و سازوکارهای نقد هر سنت و فرا رَوی از آن را درون همان سنت جست‌و‌جو می‌کند.

دکتر پاکتچی به عنوان آخرین سخنران پنل سوم بحث خود با عنوان:گذار از مدارا به هم‌افزایی: پیجویی زمینه‌های همبستگی اجتماعی در قرآن کریمرا با یکی از مفاهیم قرآنی شروع کردند و گفتند در جایی من ایمان را از باب اِفعال یعنی امنیت درجامعه بیان کردم، اما در اینجا در مورد تنازع و اخلاف سخن میگویم و اینکه اختلاف مثلا در زبان در قرآن مطرح شده است .اما این اختلاف در یک امر وجودی است .این اختلافات که از آنها در قرآن آمده است، ممکن است امروزه هم باشد.مثل اختلاف در الوان و شعوب وغیره. اما از نگاه قرآن این اختلافات یک امر نگران کننده نیست.

وی در ادامه گفتند: این اختلاف در قرآن درجهت تعارف یعنی شناختن است.اما نوع اختلاف در جامعه ما در این جهت است که بطور مثال اگر چه باید طبقه نخبگان در خدمت عامه مردم باشد اما این طبقه در جهت تخریب طبقه عامه گاهی گام برمی دارد.

پس از استراحتی کوتاه پنل چهارم با موضوع:صلح و مدارا از منظر تاریخیآغاز گردید و آقای دکتر نکونام به عنوان مدیر نشست از آقایان دکتر حسنی فر، فتح الهی و گرامی( اعضای هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) دعوت کردند تا به ایراد سخن بپردازند.

دکتر عبدالرحمن حسنی فربه عنوان اولین سخنران پنل چهارم سخنرانی خود را با عنوانمساله مندی مدارا با عطف نظر به قرآن کریم و تجربه ی تاریخ معاصر ایرانآغاز کردند وگفتند: با توجه به علوم متفاوت قرانی مسلما هرچه به حوزه ی شریعت و فقه نزدیک میشویم مدارا کمتر میشود و هرچه به حوزه اخلاق و عرفان نزدیک میشویم مدارا بیشتر میشود. در رد و پذیرش مدارا دیدگاه های زیادی وجود دارد و عناوین مختلف دارد.که حوزه گسترده ای را دربر میگیرد.

وی در ادامه گفت : اتفاقات مهمی که از مشروطه تا کنون صورت گرفته و تجربه ای از آزادی و ملی طلبی بود نشان می دهد فرهنگ حذف و تخریب و نداشتن روحیه صلح و مدارا وجود داشته و دارد. بطور کل میتوان گفت هرچه درجامعه ای مدارا بیشتر باشد طرفیت شکوفایی آن نیز بیشتر میشود .و تاریخ معاصر ایران مملو از اتفاقاتی است که اگر مدارا در همه حوزه های آن صورت میگرفت ، ظرفیت شکوفایی و رشد آن بیشتر میشد.

در ادامه سخنرانیدکترمحمدعلی فتح الهیبا عنوانعداوت ،وصف وضعیت هبوط و راه برون رفت از آن از منظر قرآنآغاز شد .وی به دشمنی شیطان با انسان از ابتدای خلقت اشاره کرد و با اشاره به آیه هبوط انسان گفت : در قرآن هبوط انسان در زمین مدنظر نیست؛ بلکه منظور هبوط در یک وضعیت اخلاقی و اجتماعی است که در قران هم اشاره شده که با یکدیگر دشمنی میکنید و بعضی با بعضی دشمنی و عداوت میکنید.

و جمله معروف انسان گرگ انسان است ، ناظر به این وضعیت است. قرآن راه برون رفت از این ترس و حزن ناشی از هبوط را تبعیت از هدایت الهی دانسته است.اخوت و برادری نیز به عنوان راه نجات دیگری است که پیامبر صدر بین مسلمانان برقرار کرد تا از عدوات و دشمنی دوری کنند.

دکتر سیدمحمدهادی گرامیبه عنوان آخرین سخنران پنل چهارم با موضوع:مطالعات اسلامی، تاریخ­گرایی و رواداری مذهبی در ایران معاصرسخنان خود را آغاز کردند.ایشان در ابتدای سخنان خود گفتند:نقطه تلاقی جامعه معاصر ایران با تعددگرایی مذهبی هنگامی بود که برای نخستین بار مفاهیمی همچون «پلورالیزم دینی» توسط دگراندیشانی همچون عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری و غیر آنها وارد گفتمان سیاسی و علوم اجتماعی ایران شد. دیری نپایید که این مفاهیم نیز مانند شمار دیگری از مفاهیم غربی نوظهور در ایران همچون هرمنوتیک، لیبرالیسم، آزادی بیان و ... وجهه سیاسی و تقابلی آن تشدید شد و به ابزار و برچسبی برای دسته­بندی­های عقایدی، سیاسی و حزبی بدل گشت.

به دلیل غلبه رویکرد دگراندیشانه پیش‌گفته به مفهوم پلورالیزم مذهبی، بررسی سایر گرایش‌ها به تعددگرایی و پلورالیزم دینی در ایران مورد توجه قرار نگرفته است. همچنین علاوه بر گرایش پیش‌گفته، شمار دیگری از اندیشمندان معاصر ایران ـ در حوزه مطالعات اسلامی ـ به ایجاد یک نوع رواداری و تعددگرایی مذهبی براساس یک گفتمان تاریخی گرایش دارند. این اندیشمندان رشته‌های مختلف مطالعات اسلامی در نوشته­ها و سخنان خود با ارجاع تاریخی به رویدادها و اندیشه­های قرآنی، شیعی و اسلامی در ادوار مختلف، تلویحا یا تصریحا در راستای ایجاد گفتمانی در راستای تعددگرایی و رواداری مذهبی براساس داده‌های تاریخی حرکت کرده­اند. این اندیشمندان در عرصه‌های مختلف کلامی، سیاسی، فقهی، اجتماعی، اخلاقی، عقایدی و ... با ارجاع به انگاره‌های اسلامی ـ قرآنی و دیدگاه­های اندیشمندان اسلامی، تلاش می‌کنند در راستای رواداری و تعددگرایی مذهبی نظریه‌پردازی ‌کنند.

در پایان جلسه پرسش و پاسخی برگزار گردید و به سوالات حضار پاسخ داده شد.

 

شما اینجا هستید: خانه فعالیت‌های‌انجمن نشست ها پنجمین هم اندیشی جایگاه مطالعات قرآنی در اعتلای علوم انسانی